نمیدونم یادتون میاد یا نه، قبلنا صداوسیمای وطنی آخر بازیها یه خلاصهای از آمار بازی میذاشت. یه چیزی شبیه به این:
این آماره چیز بدی نبود هان، فقط مشکلش این بود که چیز خیلی زیادی نمیگفت. اگه خود بازی رو ندیده بودید، شاید با دیدن «شوت» و «شوت به دروازه» و «مالکیت توپ» میتونستید یه حدسهایی در مورد روند بازی بزنید، ولی بازم خیلی نقطه مبهم دیگهای براتون باقی بود. علاوه بر این یه «موقعیت خطرناک» هم میشمردن که من هیچوقت نفهمیدم تعریف دقیقش چیه و اصلا تعریف مشخصی داره یا نه.
حالا به مرور زمان ماجرا فرق کرده. البته شاید آخر بازیهای داخلی و حتی خارجی تلویزیون در همین حد اطلاعات از بازی نشون بده، ولی رسانههای دیگهای هستن که عددهای دقیقتر و محسوستری منتشر کنن. توی این پست سعی میکنم متریکهای جدیدتری که بینندههای فوتبال میتونن دنبالشون کنن رو معرفی کنم. اینکه دنبال کردن این متریکها یا اصلا خود فوتبال براتون جذابه یا نه، چیزی نیست که به من مربوط باشه (:.
یه نکته ریز هم بگم: بعضی از متریکها خیلی جدید نیستن ولی چون میخواستم چیزی از آمار جا نمونه و یه سری چیز جالب هم در موردشون میشد گفت نگهشون داشتم.
بازی ایران – انگلیس | جام جهانی ۲۰۲۲
بهترین کار اینه که متریکها رو روی یه بازیای که با احتمال زیاد همهمون دیدیم و یادمونه توضیح مرور کنیم و چه بازیای بهتر از ایران – انگلیس (:؟ احتمالا یادتونه که اون بازی با نتیجه ۶-۲ به نفع انگلیس تموم شد و خیلی خاطره خوبی واسه ما ایرانیها نیست (شایدم هست). منتها همین خاطره بد یا خوب بودنش کمک میکنه که مدت زمان بیشتری اتفاقات بازی تو ذهنمون باشه.
امید گل (xGoal)
انگلیس: ۲٫۱۹ – ایران: ۱٫۷۴
حتی اگر صرفا پیگیر فوتبال داخلی باشید، احتمالا چندسال اخیر به لطف متریکا و کارهای زیباش «امید گل» به گوشتون خورده. توی دنیا مشخصا یه ۳۰ سالی هست که امید گل محاسبه میشه اما اخیرا بینندهها هم بیشتر دنبالش میکنن.
تعریف ساده امید گل اینه: هر شوتی که زده میشه چقدر احتمال داره گل بشه. یه سری آدم رفتن در اوردن که در طول تاریخ هر شوت بر اساس فاصله و زاویه با دروازه، قسمتی از بدن که باهاش ضربه زده میشه، نوع پاس قبل از ضربه (سانتر یا پاس تو عمق یا هرچی) و حتی محل جاگیری گلر و مدافعهای حریف، چقدر احتمال داشته که گل بشه. بعد اومدن به هر شوت یه عدد بین ۰ تا ۱ تخصیص دادن. مثلا دیدن که ۷۶ درصد از پنالتیها گل میشن، فلذا امید گل پنالتیها رو ۰٫۷۶ در نظر گرفتن. آخر هر بازی امید گل همه شوتهای تیم رو جمع میکنن و گزارش میدن.
چندتا نکته کنکوری
xG جزو متریکهاییه که به دیتای قبلی و نظر محاسبهگر بستگی داره. درسته که جدول استاندارد براش دارن و بر اساس اون امید گل هر شوت رو ثبت میکنن، ولی ممکنه توی همون جدوله تفاوتهای کوچیکی با هم داشته باشن یا حتی مشاهدهشون از یه شوت خاص متفاوت باشه. به خاطر همین اگر بعد از یه بازی دیدید که رسانههای مختلف امید گلهای متفاوت با هم گزارش کردن، بدونید از اینجا میاد.
برای محاسبه xG فقط توپ رو تا لحظه شوت شدن دنبال میکنن. مثلا ممکنه یه نفر پنالتیش رو به سبک اوساگونا به آسمون بکوبه، با این حال هنوز امید گل اون پنالتی ۰٫۷۶ محاسبه میشه.
توی محاسبه امید گل، فرد ضربهزننده اصلا مهم نیست. اگر من یا رونالدو توی موقعیت مشابه گلزنی باشیم، امید گلمون مساوی در نظر گرفته میشه. در مورد دروازهبان هم همینه.
حالا که با امید گل آشنا شدیم میتونیم بفهمیم که کیفیت موقعیتهای انگلیس تقریبا در حد زدن دو گل به ایران بوده؛ اما بدشانسی ما، کیفیت بالای ضربه نهایی اونها و کیفیت پایین دروازهبان ما باعث شده ۶ گل بخوریم. از طرف دیگه ما غیر از پنالتیای که زدیم و ۰٫۷۶ امید گل داشت، مجموعا اندازه زدن یه گل دیگه هم موقعیت خلق کردیم. همه این عددها نشون میدن که اختلاف موقعیتسازی ایران و انگلیس خیلی به هم نزدیک بود، اما نتیجه چیز دیگهای شد.
امید تهدید (xThreat)
انگلیس: ۱٫۶۶ – ایران: ۰٫۵۳
بر خلاف امید گل که ترجمهش رو از متریکاییها قرض گرفتم، واسه این سعی کردم خودم معادل بسازم که چیز بهتری از «امید تهدید» از آب در نیومد. فرض کنید تیم خودتون سمت چپ زمینه. یه سری آدم اومدن کل زمین رو به چندتا مستطیل مساوی تقسیم کردن و بر اساس خطرناک بودن هر نقطه، یه عدد روش نوشتن. یه چیزی شبیه به این:
حالا اگه تیم شما توپ رو از نقطه فرضی A به نقطه B برسونه، یه تهدیدی روی دروازه حریف ایجاد کرده. اگه بیایم مقداری که به اون نقطههای A و B روی همین شکله نسبت داده شده رو پیدا کنیم و اختلافشون رو محاسبه کنیم، مقدار تهدیدی که با اون اکشن ایجاد شده به دست میاد. راستی این «توپ رسوندن» ممکنه از طریق حمل توپ یا ارسال پاس سالم به اون منطقه باشه.
آخر بازی مقدار تهدیدهایی که با هر اکشن پاس یا حمل توپ اتفاق افتاده رو با هم جمع میکنن و تهدید کلی به دست میاد. حواسمون باشه که تهدید ایجاد شده توی اکشن میتونه مقدار عددیش منفی باشه. مثلا کینگ ربیعخواه با پاس به عقبهای زیادی که داشت خدای این کار بود.
اینکه xT هر نقطه از زمین چجوری محاسبه میشه و از کجا میاد چیز نسبتا جالبیه. چون خیلی ریاضیطوره دیگه زیادهگوییه. اگه دوست داشتید اینجا دربارهش بخونید.
حالا که معنی xT واضح شد، بازم معلوم میشه که حقش نبود ۶ تا بخوریم و احتمالا باید بازی با نتیجه نزدیکتری تموم میشد. ولی بازم به همون دلایلی که توی xG صحبتش شد اینطور شد.
مالکیت توپ (Possession)
انگلیس: ۷۷٫۲٪ – ایران: ۲۲٫۸٪
این متریکه خیلی جدید نیست و بدیهی حساب میشه ولی به خاطر اینکه میخوام متریک بعدی رو بگم اوردمش که بشه مقایسهش کرد. حالا تا اینجاست درباره یه چیز نسبتا جالب صحبت کنیم.
توی جام جهانی ۲۰۲۲ واسه اولین بار فیفا توی پخش تلویزیونی آمار مالکیت رو از این حالت دوتایی خارج کرد و یه چیز جدید بهش اضافه شد: In Contest یا ایرانیش «بیصاحاب» یا همچین چیزی. قضیه چی بود؟ فیفا اومد یه کم دقت اندازهگیری رو بالا برد و گفت وقتهایی که دقیق مشخص نیست توپ در اختیار کدوم تیمه رو هم محاسبه و گزارش کنیم. مثلا چه وقتهایی؟ وقتهایی که توپ رو هوائه و بازیکنها پریدن که سر بزنن یا وقتهایی که بازیکنی با تکل پاس حریف رو قطع کرده اما هنوز نتونسته کنترل کامل توپ رو به دست بگیره. اگه دوست دارید درباره این ماجرا بیشتر بدونید از لینکهای آخر همین مطلب فایل مربوط به EFL رو دانلود کنید.
گردش توپ (Field Tilt)
انگلیس: ۷۳٫۱٪ – ایران: ۲۶٫۹٪
قبلنا همین تلویزیون وطنی آخر بازیها یه چیزی نشون میداد توی شبیه این:
حرفش چی بود؟ میگفت اگه زمین رو به سه قسمت مساوی تقسیم کنی، ۷۰ درصد زمان بازی توپ وسط زمین بوده. ۱۸ درصد توی یکسوم دفاعی یه تیم و ۱۲ درصد توی یکسوم دفاعی تیم دیگه. این متریک Field Tilt هم تقریبا همینه. میگه اگه بیایم تعداد پاسی که هر تیم توی یه سوم دفاعی تیم حریف (به عبارتی یکسوم تهاجمی خودش) داده رو با هم مقایسه کنیم چجوریه نسبتشون. به عبارتی اون یک سوم وسط رو بیخیال میشه و یکسوم دفاعیها رو مقایسه میکنه. بعضی بازیها هست که تیمها فقط توپ رو دارن ولی نمیتونن اون رو به دروازه حریف نزدیک کنن؛ اینجور مواقع مقایسه مالکیت و گردش توپ اطلاعات زیادی میده. مثلا توی همین بازی ایران ۲۲٫۸ درصد مالکیت توپ داشته ولی گردش توپش توی یکسوم تهاجهی ۲۶٫۹ درصده.
عمق عملکرد دفاعی (Defensive Action Height)
انگلیس: ۵۴٫۱ متر – ایران: ۴۲٫۵ متر
روش اندازهگیری این خیلی ساده است. در طول بازی موقعیت اکشنهای دفاعی هر تیم رو در میارن و فاصلهش از دروازه رو محاسبه میکنن. اکشنهای دفاعی هم اینا میشه: تکل، توپربایی، خطا یا قطع پاس. آمار بازی ایران – انگلیس چی میگه؟ ما به شدت تیممون رو عقب نگه داشته بودیم، ۱۲ متر عقبتر از انگلیس. این که انگلیس انقدر بالای زمین بهمون فشار اورده، نشون میده که چقدر چیره بودن در طول بازی.
یه نکته کنکوری اینه که بعضی جاها به جای Defensive Action Height میان Defensive Line Height رو محاسبه میکنن و گزارش میدن. این یکی چجوریه؟ در طول بازی میان نگاه میکنن عقبترین بازیکن تیم (به عبارتی همونی که خط آفساید رو ساخته) چقدر با خط دروازه خودشون فاصله داره. این فاصله میانگینه میشه همون Defensive Line Height.
نفوذ به پشت دفاع (Deep Completions)
انگلیس: ۱۰ – ایران: ۴
این متریک هم نسبتا ساده است. هر وقت یه توپ رو با پاس سالم یا حمل توپ به شعاع ۲۰ متری مرکز دروازه برسونن یه Deep Completion حساب میشه. سانترها رو توی این متریک نمیشمارن.
این آمار هم دردناکه واقعا. کلا ۱۰ بار انگلیس به شعاع ۲۰ متری دروازه ما رسید و ۶ تا گل زد. مصداق بارز «به هیچ توپی نه نگفتیم».
جلوگیری از گردش توپ (PPDA)
انگلیس: ۵٫۵ – ایران: ۱۸٫۷
امیدوارم معادل فارسی خوبی واسه PPDA نوشته باشم، ولی اگه اینجوریم نیست نگران نباشید. PPDA مخفف اینه: Pass Allowed Per Defensive Action. شاید براتون سوال باشه که چرا A از Allowed تو مخفف نیست که دقیق نمیدونم چرا. ولی خب شاید یه دلیلش این باشه که اینو Pass Per Defensive Action هم میگن که اینجوری واسه تیم حملهکننده میشه. بگذریم حالا. این PPDA رو واسه تیم دفاعکننده در نظر بگیرید و تعریف سادهش این میشه: به ازای هر چندتا پاس حریف، یه اکشن دفاعی (قطع پاس، تکل و …) انجام دادن. این اکشن دفاعیها رو البته فقط توی ۶۰ متر جلوی زمین میشمارن. یعنی تقریبا از خط مماس با دایره وسط زمین توی زمین خودی تا دروازه حریف.
هرچی این عدد کمتر باشه، یعنی زور پرسینگ تیم بیشتر بوده و نذاشته تیم مقابل راحت توپ رو توی زمین بچرخونه. مثلا آمار بازی ایران – انگلیس نشون میده که به ازای هر ۵٫۵ پاس ایران، انگلیس یه اکشن دفاعی انجام داده. خود بازی رو هم یادتونه دیگه؟ ایران به سختی میتونست توپ رو توی زمین بچرخونه.
توپگیری بالای زمین (High Turnovers)
انگلیس: ۸ – ایران: ۲
به نظرم این تصویر همه چی رو میگه:
همون چیزی که زیرش نوشته رو به فارسی بگم: توپگیریهایی که توی شعاع ۴۰ متری از وسط دروازه حریف انجام میشه. اونهایی که به شوت ختم شدن توی تصویر بالا ستاره خوردن. میبینید چقدر با فشار روی فولبکهامون توپ گرفتن؟
۱۰ پاس متوالی (Ten+ Pass Sequences)
انگلیس: ۳۸ – ایران: ۲
اول از همه نیازه که سیکوئنس رو تعریف کنیم: از زمانی که توپ به صورت کامل در اختیار و کنترل تیم قراره میگیره تا زمانی که به هر دلیلی از جمله توقف بازی، شوت یا عملکرد دفاعی حریف توپ از اختیار اون تیم خارج بشه یه سیکوئنس حساب میشه. حالا اگه بیایم سیکوئنسهای هر تیم که توشون تونسته ۱۰ تا یا بیشتر پاس بده رو بشماریم، همین متریکه میشه.
آمار ایران توی این بازی معنادار و تا حدودی تحقیرآمیزه. ما کلا ۲ بار تونستیم ۱۰ تا پاس متوالی توی بازی بدیم. به عبارت دیگه اصلا نتونستیم توپ رو بچرخونیم. البته این تا حدودی به سبک بازی ایران هم برمیگشت. توی بازیهای مقدماتی همین جام هم از بین صعودکنندههای آسیایی، ایران کمترین تعداد ۱۰ پاس متوالی رو داشت: فقط ۸۴تا؛ یعنی میانگین ۸٫۴ در هر بازی. به جاش توی همون بازیهای مقدماتی ایران ۲۱ بار تونسته بود توپ رو توی کمتر از ۱۵ ثانیه بعد از بازپسگیری توی زمین خودی، به محوطه جریمه حریف برسونه یا شوت بزنه. از این نظر ایران با اختلاف نسبت به بقیه تیمهای آسیایی قدرتمند بود.
بازی مستقیم (Pass Directness)
انگلیس: ۲۶٫۲ – ایران: ۳۴٫۴
دو طرف طیف سبک بازی رو در نظر بگیرید: بازی مبتنی بر مالکیت و پاسهای زیاد (مثل بارسلونای گواردیولا) یا بازی مبتنی بر انتقال و بازی مستقیم (مثل ایران توی جام جهانیها). هرچقدر تیمها مبتنی بر انتقال بازی کنن، عدد این متریک براشون بالاتره. مثلا این مقایسه سبک بازی تیمهای پریمیر لیگ توی فصل ۲۱-۲۰۲۰ رو ببینید. تیمهای غالب (تقریبا همون Big Six معروف) دوتا ویژگی خاص و یه جورایی همبسته داشتن. میانگین سرعت انتقالشون پایینتر بوده و در مقابل توی هر سکوئنس (دنباله) تعداد پاس بیشتری دادن.
جایی مدل دقیق محاسبه Pass Directness رو پیدا نکردم ولی یه چیزهای کلیای دربارهش هست. اینجوری فرض کنید که پاسها یه مؤلفه عرضی (در عرض زمین) دارن و یه مؤلفه طولی (در طول زمین). هرچی نسبت مؤلفه طولی پاسها به مؤلفه عرضیشون بیشتر باشه طبیعتا بازی مستقیمتری انجام شده. بازم برای این که شهود بیشتری داشته باشید گراف پاسهای ایران و انگلیس رو توی همون مسابقه ببینید:
حالا که تا اینجا اومدید یه فکت جالب هم بهتون بگم. طبق آمار Driblab ایران و انگلیس توی این متریک در طول جام توی قطب مخالف همدیگه بودن. انگلیس بعد از اسپانیا پرچمدار فوتبال مالکانه بود و ایران بالاتر از همه سردمدار فوتبال انتقالی.
تهبندی
نمیدونم چقدر تونستم چیزی که میخواستم رو بگم. سعیم این بود که نشون بدم عدد و رقمها و مدلهای جدیدی هستن که بازی تیمهای فوتبال رو تفسیر میکنن. برای بازیکنهام اتفاقا متریکهای جدیدی هست که حتی جذابتر از ایناست. پیدا کردن متریکهای درست با مدلهای درست، احتمالا خیلی کار مربیها رو برای پیدا کردن استراتژی و تاکتیک درست راحت میکنه. بعید نیست که به زودی همه مانیبالیست بشن؛ شایدم شدن.
هنوز لیست متریکهایی که میخواستم توضیح بدم ناقصه ولی پابلیشش میکنم. چرا؟ به خاطر اینکه توضیح یه سری متریک رو هنوز بلد نیستم و ترسیدم تا بفهممشون خیلی طول بکشه و این پسته همینجوری تو درفت بمونه. تا همینجاشم یه ۱۱ روزی هست که تیکه تیکه این پست رو نوشتم و ممکنه فرسایشی بشه. ادامهش رو هر وقت یاد گرفتم به آخر همین اضافه میکنم.
راستی اینم بگم که احتمال اینکه چیزی رو اشتباه گفته باشم هست؛ اگه جایی همچین چیزی به چشمتون خورد ممنون میشم بهم بگید.
منابع و لینکهای به درد بخور دیگه
– England 6 : 2 Iran Stats
– EFI explanation documents
– Introducing Expected Threat (xT)
– Explaining xG, PPDA, field tilt and how to use them
– Defensive line height and team length
– World Cup 2022 Group B guide: England’s control and the Iran goalkeeper’s javelin-style throws