به نظرم «جدول حل کردن» از عبثترین کارهای دنیاست و این دقیقا همون کاریه که مامانم هر روز انجامش میده. نمیدونم واقعا از نظر علمی چیزهایی که دربارهش میگن درسته یا نه. مهم هم نیست برام. اگه از جدولحلکنها بپرسی، احتمالا میگن که یه سری کلمهی جدید یاد میگیرن، حافظه بلندمدتشون تقویت میشه یا باعث سرگرمیشونه. شاید یه سری تحقیق نه چندان معتبر هم دیده باشن که روی آلزایمر یا حتی هوش تاثیر داره. تا اینجا میتونم باهاشون کنار بیام ولی تا جایی که نگن اطلاعات عمومیشون رو بالا میبره.
برای این که اطلاعات عمومی دقیقا چیه و به چه دردی میخوره جواب مطمئنی ندارم. کلا فکر میکنم جواب دقیق و مطمئنی براش وجود نداره. ولی چیزی که بهش تقریبا یقین دارم اینه که اگه به اطلاعاتی که از حل کردن جدول به دست میاریم بشه اطلاعات عمومی گفت، بازم اطلاعات بدردبخور و ارزشمندی نیست.
اطلاعات عمومی چیه؟
تعریفش راحت نیست. گفتم که نمیدونم. به نظرم اگه اطلاعات تخصصی رو تعریف کنیم و اینجوری در نظر بگیریم که هر چیزی غیر از اون برامون اطلاعات عمومی محسوب میشه راحتتره کارمون. تعریف اطلاعات تخصصی خوشبختانه آسونتره. هرچیزی دربارهی کارهایی که توشون تخصص داریم یا تصمیم داریم که توش متخصص بشیم :). پس هر دانستهای که از این حوزه خارج باشه میشه اطلاعات عمومی. البته یه مفهوم دیگه هم هست که من چون اسمش رو نمیدونم، بهش میگم «دانش عام». یعنی چیزی که مثلا ۹۹درصد مردم میدونن. این که پایتخت ایران تهرانه نه اطلاعات عمومیه نه تخصصی. یه دانش عامه که همه میدونن. ولی این که پایتخت سومالی کجاست اطلاعات عمومیه. البته مشخصه که برای بعضیا میتونه همین هم اطلاعات تخصصی باشه. [اگه کنجکاو شدید: پایتخت سومالی موگادیشوئه.]
در کل فکر کنم تعریفش تا حدودی تو ذهنمون هست ولی بیانش راحت نیست. تقریبا هممون یه درک کلی ازش داریم. بحث اصلی اینه که من اطلاعات عمومی رو برای خودم به ۲ تا دسته تقسیم میکنم: یکی اطلاعات عمومی لفظی (کلامی) و یکی مفهومی (دانشی). اولی چیزیه که من ازش بیزارم و دومی چیزیه که به شدت دنبالشم.
اطلاعات عمومی لفظی
افقی:
۱- شهرستانی در استان گلستان – کتابی از فرانتس فانون، نویسندهی فرانسوی ضد استعمار
۲- کشوری درون خاک آفریقای جنوبی – نویسندهی فرانسوی رمان طاعون – تبعیدگاه ابوذر
۳- قلعهای در مسیر راه ابریشم – سرایندهی بهارستان – نشانهی اختصاری «قیاس کنید»
.
.
.
کافیه یه جدول حل کنی تا یه عالمه از این سوالای بدردنخور ببینی. البته بهتره بگیم جوابای بدردنخور. فرض کنیم یه نفر تمام اینها رو میدونه یا جدول بهش کمک میکنه که یاد بگیره؛ آیا واقعا میتونن جایی مفید باشن یا فقط دارن ذهن ما رو پر میکنن؟ اگه نظر دیگهای دارید تعارف نکنید؛ بگید حتما.
کلا این جور اطلاعات میتونن یه توهمی واسه ما ایجاد کنن که ما چقدر دربارهی همه چیز میدونیم و از همه چیز سر در میاریم و اینا. در حالی که واقعا توی اون حوزهی مربوطه عبثترین چیزهایین که باید یه نفر بدونه. اکثرا هم جوابش با کمترین زحمت بدست میاد. یا باید توی راهنمای آخر مجلهجدولها دنبالش گشت یا تو گوگل. واقعا هیچوقت نفهمیدم این راهنماها چه دردی رو دوا میکنن. خب اگه قراره جواب سوال رو آخر مجله بذاری دیگه چرا طرحش کردی؟ خودت جوابش هم پر میکردی دیگه.
بازیهای تریویا (اطلاعات عمومی) هم دست کمی ندارن. چه اونهایی که اپلیکیشنن مثل کوییزآوکینگز یا دوندونِ خدابیامرز؛ چه همین مسابقات تلویزیونی مثل از کی بپرسم؟ و پنج ستاره و برنده باش و هوش برتر و غیره . شعار کوییزآوکینگز اینه: «به یادگیری معتاد شوید!». این دقیقا همون توهمیه که هم سازندهی بازی و هم کاربراش دارن. این که کاربرها واقعا دارن چیز ارزشمندی یاد میگیرن. البته سازندهها ادعایی ندارن که چیز ارزشمندی یاد میگیریم، ولی احتمالا پسِ ذهن هر دو طرف هست؛ هم اونها و هم ما. [احساس میکنم خیلی تا اینجای متنم نگاه از بالا به پایین داشتم. راه حلی براش ندارم. نهایتا با یه «ما» جبرانش کردم :). ببخشید به بزرگی خودتون.]
بذارید اصلا یه جور دیگه بگم. این توهمیه که همه سازندهها دوست دارن داشته باشیم. مسابقهی هوش برتر شبکهی نسیم رو دیدید؟ یه قسمت سوالات عمومی داره. تقریبا از همین جنس سوالای جدولی که پایتخت فلان کشور و دومین پادشاه قاجار و مدت زمان حاملگی فیل ماده و اینا. جواب همهشون از قبل به شرکتکنندهها داده میشه. اصلا همین الان میتونید برید توی سایتشون و خودتون سوالها و جوابها رو دانلود کنید. پس هدف چیه؟ شاید به نظر تست حافظهی بلندمدت شرکتکنندهها اما در واقعیت: ایجاد توهم توی بینندههای تلویزیون که چه شرکتکنندههای خفنی توی این مسابقههه شرکت کردن! [این بند رو بذارید به پای یه تسویه حساب شخصی :/.]
یه مشکل دیگه اینه که به نظرِ اکثرِ ما، کسایی اطلاعات عمومی بالایی دارن که اطلاعات عمومی لفظیشون بالاست. در مجموع واقعا اینجور اطلاعات کاربرد خاصی تو زندگیمون ندارن. شاید خیلی کم روی همون حافظهی بلندمدت تاثیر داشته باشن. البته توی مسابقههای تلویزیونی هم میتونن باعث برنده شدنمون بشن. مسئله شوآف و اینا هم که همیشه هست؛ ولی در این مورد فکر نمیکنم حتی خیلی فرصت این کار هم پیش بیاد. مَخلص کلام این که: حل جدول چه کمکی به ما میکنه؟ این که جدولهای بعدی رو بهتر حل کنیم! با بقیهی موارد شبیهش هم همین جمله رو میتونیم بسازیم.
اطلاعات عمومی مفهومی
تازه رسیدیم به اون جایی که دغدغهی منه. اطلاعات عمومی مفهومی چیه؟ اون اطلاعات عمومی که لفظی نیستن! اطلاعاتی که برای ما الهامبخشن، میتونن مزیت رقابتی ایجاد کنن، توی یادگیری کریستالی کمکمون میکنن، ما رو نسبت به یه موضوع حساس یا علاقهمند میکنن و یه سری چیز دیگه.
بهتره با مثال توضیحش بدم. چند ماه پیش یه سخنرانی TED دیدم با عنوان «۴ روش برای اینکه شهرها رو قابل پیادهروی کنیم». من طراح شهری نیستم و قرار نبود بشم؛ پس این اطلاعات عمومی محسوب میشد. ایدهی اصلی این سخنرانی این بود که باید کاری کنیم که شهرها قابلیت پیادهروی بیشتری داشته باشن و از ماشین کمتر استفاده بشه. از اون به بعد این موضوع برام مهم شد. خیلی وقتها که توی شهر قدم میزدم، به این فکر میکردم که الان معماری شهری و پیادهروها با شاخصهایی که توی سخنرانی بود همخونی داره؟ چجوری میشه اصلاحش کرد؟ اصلا راهی داره؟ بعد از یه مدت این سخنرانی تد رو هم دربارهی این موضوع دیدم. دوباره رفتم سراغ سخنرانی قبلی و اون رو هم برای بار دوم دیدم. دربارهی حرفایی که توی این دو تا ویدئو بود و چیزهایی که خودم توی شهر دیده بودم توی چندین نوبت با افراد دیگه صحبت کردم و نظرشون رو پرسیدم. چند وقت بعد یه کتابچه به دستم رسید که دربارهی پروژهی TOD (توسعهی حملونقلمحور) بود که قراره توی تهران اجرا بشه. دیدم یه قسمتی از اون هم به بحث پیادهمحوری مربوطه پس شروع کردم به خوندنش. بعد وسوسه شدم دربارهی همین TOD توی اینترنت سرچ کنم و یه مقدار هم اونجا دربارهش خوندم.
همهی اینها رو برای چی گفتم؟ این که صرفا یه ویدئوی چند دقیقهای تد من رو به این موضوع حساس و علاقهمند کرد. باعث شد برم دنبال چیزی که جزو برنامهی من نبود و تا جایی که برام جذاب بود دربارهش یاد بگیرم. خدا رو چه دیدی؟ شاید یه روز طراح شهری شدم.
این کاریه که احتمالا اطلاعات عمومی مفهومی باید با ما بکنن؛ پس بهترین گزینه اینه که تا میتونیم خودمون رو در معرض اونها قرار بدیم. این خوراک باید از یه جایی تامین بشه. یه جایی که بتونیم این دونهها رو پیدا کنیم و بکاریم تا اگه تونستیم بعدا بعضیهاشون رو یه کم بزرگتر کنیم. دقیقا همونجایی که من توش مشکل دارم و نمیدونم که چجوری باید فراهم شه. موضوعی که هست اینه که فعلا چندتا گزینه برای من مطرحه: آدمها، کتاب، شبکههای اجتماعی، تلویزیون، وبگردی و وبلاگخونی، روزنامه و TEDعزیز!
۲ تا شاخص اصلی هست به نظرم. یکی این که توی اون گزینه تنوع به اندازه کافی وجود داشته باشه و دیگه این که به حد نیاز به موضوع پرداخته شده باشه. کتاب هزینه داره و خوندنش معمولا زمانبره. به خاطر همین این که ریسک کنیم و بریم سمت موضوعاتی که مطمئن نیستیم بهشون علاقه داریم برامون سخته. پس هم عملا تنوع کمی داره و هم اندازهی مناسبی نداره. تکلیف شبکههای اجتماعی و تلویزیون مشخصه. قطعا برای من گزینههای خوبی نیستن. نزدیک ۱۰ سال مرتب روزنامه خوندم و خیلی موثر نبود. هرچند که از بعضی لحاظ از گزینههای دیگه بهتره و تنوع نسبتا خوبی داره. واضحه که اگه دنبال اطلاعات عمومی مفهومیایم تا میشه باید از مطالب خبری فاصله بگیریم. آدمها؟ برای من حداقل گزینهی خوبی نیستن. اگه بخوای تنوع داشته باشی، خیلی سخته یه سری آدم رو پیدا کنی و شروع کنی ازشون دیتا کشیدن. مگه این که توی مهمونی یا جمع خونوادگی موتورشون روشن شه که اونم باید خیلی جمع فرهیختهای باشه تا اطلاعات بدردبخوری رد و بدل شه. متاسفانه حداقل من از این فضیلت بیبهرهم. وبگردی و وبلاگخونی بد نیست. کلا وبلاگ خوندن منشا الهامه! معضلی که هست اینه که وبلاگِ خوب زیاد نیست و پیدا کردن وبلاگ توی موضوعات جدید و متنوع کار راحتی نیست. و اما TED…
توی چندتا پست آخرم زیادی حرف از TED شده و شاید یه کم لوس به نظر بیاد این همه صحبت کردن دربارهش. فکر کنم موضعم دربارهی TED کاملا مشخصه. توی بحث تنوعش که حرفی نیست. هر سخنران حدود ۱۰ تا ۲۰ دقیقه وقت داره که توجه شما رو جلب کنه که شخصا فکر میکنم زمان مناسبیه. تا حدودی تکلیف معلومه. فعلا بهترین گزینه برای من همین TEDـه. ولی خب من تقریبا ۱۵۰۰ کلمه ننوشتم که نظر خودم رو بگم. نوشتم که بگم مطمئن نیستم این بهترین راهه و اگه راههای بهتری وجود دارن، دنبال اونام. اگه میدونید چرا بهم نمیگید؟
در پایان…
جمعبندی این پست خیلی سخت نیست.
یه سری گزاره که بیشتر شکل توصیه دارن: جدول حل نکنید. کوییزآوکینگز بازی نکنید. دنبال اطلاعات عمومی مفهومی باشید که شاید TED جای خوبی واسه پیدا کردنش باشه.
۲ تا درخواست: اگر فضای بهتری واسه پیدا کردن اطلاعات عمومی مفهومی میشناسید حتما به من بگید. اگر ایرادی توی متنم بود حتما بهم اطلاع بدید.
کجا دنبالت بگردم، نام قطعهی موسیقی با صدای فرزاد فرزین است که در آلبوم شانزلیزه(۱۳۹۶) منتشر شد.
درود بر شما و خسته نباشید، خواستم بگم که جز TED که من هم دوست دارم و تا امروز .ند تائی از گفتگوهاشو دیدم و میتونم بگم همه اونها سودمند بوده، من تنها برای من که برای همه میتونن سودمند و کاربردی باشه، و امروزه سایت ها و بلاگ های این چنینی دستکم در ایران چندان شمار اونها بالا نیست و در نبود اینها به باور من میشه:
۱_ کتاب خوند، ۲_ فیلم دید. ۳_ به تئاتر رفت. و ۴_ در انجمن ها و نشست ها شرکت کرد و از همه اینها میشه به خوبی بهره برد و چیز یاد گرفت و یا به قول شما همون اطلاعات عمومی مفهومی را بدست آورد.